ساقی نامه

مَطَلَب طاعت و پیمان و صلاح از منِ مست / که به پیمانه‌کشی شهره شدم روز اَلَست

ساقی نامه

مَطَلَب طاعت و پیمان و صلاح از منِ مست / که به پیمانه‌کشی شهره شدم روز اَلَست

فایل صوتی حرفه ای گری/ اصلاحیه

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۲۱ ب.ظ

پریروز در رابطه با فایل صوتی حرفه ای گری محمدرضا شعبانعلی یک پست منتشر کرده بودم که البته بعد از چند ساعت حذفش کردم.

در نوشتنش خیلی شتابزده عمل کرده بودم و دقیق یادم نیست که چی شد حتی بعد از اینکه دکمه انتشار رو زدم، حواسم پرت شد و مجددا چک نکردم که ببینم دقیقا چی نوشتم. شب که دوباره وبلاگو باز کردم و متنم رو خوندم، خیلی از خودم بخاطر این شتابزدگی ناراحت شدم. واقعا چندین ساعت حس بدش باهام بود...

این فایل رو واقعا خیلی خیلی زیاد دوستش دارم و نکات آموزنده زیادی برام داشت. توصیه می کنم اگر شما تاحالا گوش ندادین، حتماً این کار رو بکنین.

در بخشی از پست قبلیم به این اشاره کرده بودم که متوجه شدم چرا نمی تونم در وبلاگم مرتب پست بگذارم. از طرفی چون با خودم به این باور رسیدم که نوشتن حرف های چند خطی، تفاوتی با پست های اینستاگرامی و استوریا نخواهد داشت و همچنین نشون دهنده اینه که دانش من در اون زمینه انقدری عمیق نیست که بتونم حداقل 1000 کلمه راجع بهش بنویسم.

در این فایل  اتفاقا به این نکته هم اشاره می کنه و محمدرضا مثل همیشه ازمون می خواد که وبلاگ بنویسیم، به قول خودش یک پیج اینستاگرام خوب راجع به حوزه جراحی با مخاطب های زیاد رو بدون هیچ تخصصی هم می شه زد ولی وقتی قرار باشه عمیقا و در پست های طولانی راجع بهش حرف بزنیم، قضیه دیگه فرق داره و هرکسی این جرئت رو به خودش نمی ده و کار یک شخص حرفه ایه.

به همین خاطر نوشتن یک محتوای خوب و البته اصیل راجع به یک حوزه، یکی  از نشونه های نزدیک شدن ما به حرفه ای گریه.

(البته راجع به این موضوع با شاهین کلانتری عزیز هم صحبت کردم. نباید هم جوری رفتار کنم که دچار کمل طلبی منفی بشم)

قبلا که فقط به صورت فریلنسر کار می کردم و کارم تولید ویدیو بود، همیشه آرزو داشتم که بتونم در یک سازمان هم کار کنم تا بتونم بزرگ تر فکر کنم. به صورت تجربی تر با تصمیمات کلان و پروژه های بزرگ برخورد داشته باشم. خب خدا رو شکر می کنم که این آرزوم برآورده شد و الان در سازمانی دارم کار می کنم که یک شرکت سرمایه گذاری در حوزه معدن و صنایع معدنیه.

قبل تر که درس های مدیریت رو می خوندم، خیلی چیزا برام ملموس نبود. الان بهتر می تونم درکشون کنم. خیلی از بخش های این فایل صوتی هم واقعا برام قابل درک تر شد.

هرچند که فهمیدم خیلی از اوقات واقعا غیرحرفه ای عمل کردم ولی راجع به بعضی چیزا هم خیالم راحت شد.

من علاوه بر کار در این شرکت، خودم هم یک سایت راه اندازی کردم که اتفاقا خیلی مرتبط به بخش اجتناب از تضاد و تعارض منافع در این فایل صوتی هستش. یکی  از کارهایی که من تصمیم گرفته بودم در کنار مسئولیت اصلی خودم (با توجه به ماموریت سایتم) انجام بدم، تهیه بولتن خبری مناسب با سایز گوشی برای مدیران هستش. وقتی خواستم به طور رسمی این بولتن رو منتشر کنم، اولش توضیحاتی دادم که چرا و به چه صورت هستش، چه طوری کار می کنه و چه زمان هایی قراره منتشر بشه. فایل رو همراه با توضیحاتش برای تمام مدیرانی که شماره شون رو داشتم در واتس اپ فوروارد کردم.

انتهای توضیحاتم به صورت بولد، یک درخواستی رو نوشتم با این مضمون که چون من بدون هماهنگی قبلی با شما دارم این پیام رو می فرستم، اگر تمایلی به دریافتش ندارید، برای این که ایجاد مزاحمت نشه، ازتون تقاضا دارم بهم بگین که دیگه فوروارد نکنم.

تا چند روز همه ش ذهنم درگیر این بود که اصلا رسانه های دیگه اینجوری حرف نمی زنند، خیلی محکم و قاطع پیام می فرستن برای مدیران، به قول یکی از همکاران اصلا مدیران روابط عمومی وظیفه شونه که پاسخگو باشند و هفته ای یک پیام فوروارد کردن چیزی نیستش و هرکسی نخواد نمی خونه و خلاصه چند روز واقعا ذهنم درگیر این بود که آیا کار درستی کردم؟ نکنه شأن خودم رو پایین آوردم و از این جور فکرا.

با گوش دادن به این فایل به این رسیدم که هرچند ممکنه حتی اگر کسی نخواد بخونه، به من نگه (بهرحال ممکنه نخواد در مقابل یک رسانه وجهه نامطلوبی داشته باشه- یکی از دلایلش می تونه باشه) و اصلاٌ این مدل حرف زدن در این حوزه جایگاهی نداشته باشه ولی حداقل به طرف مقابلم این اطمینان رو دادم که درسته من بر حسب عرف خبرنگاری، شماره تو دارم ولی این اجازه رو به خودم نمی دم که هر زمان هر پیامی رو به راحتی برات فوروارد کنم و از جانب من احساس ناامنی داشته باشی.

این روزها که همه ش در حال سرزنش کردن خودم بخاطر موضوعات مختلف بودم، با پیش اومدن این قضیه گفتم به جای این که همه ش حس منفی به خودم بدم، می تونم تلاش کنم که بقیه کارهای خودم رو هم به سمتی ببرم که به مرور زمان رضایت عمیق درونی ایجاد کنه و همچنین تلاش کنم که بپذیرم هرکاری رسانه های دیگه کردن، الزاماً رفتار حرفه ای نیست.

من برای این که شبیه همه رسانه های دیگه نباشم، باید سعی کنم علاوه بر ایجاد نوآوری یک رفتار حرفه ای هم از خودم نشون بدم، از رفتارهای خوبشون الگوبرداری کنم و همچنین هر کاریو تکرار نکنم، رسانه‌ای که برد خبریش خیلی بالاست یا اعتبار زیادی داره، الزاماً همه رفتارهاش درست نیست و اتفاقاً کم نیستند رسانه‌هایی که بخاطر برد خبری بالا، حق السکوت می گیرند و از موقعیتشون سوء استفاده می کنند.

هرچند که هنوز در قدم اولم و راه خیلی طولانی در پیش دارم اما به قول محمدرضا باید یاد بگیرم که همه چیز قرار نیست خیلی سریع اتفاق بیفته و حرفه ای شدن نیازمند تلاش، برنامه ریزی و عمل به تعهدات در یک بازه زمانی طولانیه.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی