آقا میشه من پیاده شم؟!
گوش دادن به فایلِ مسیر اصلی در متمم که درباره عزت نفس بود، باعث شد که این موضوع برام خیلی جدیتر از قبل بشه. میدونستم توش ضعف فراوانی دارم و خیلی جاها اونقدری که باید هوای خودم رو نداشتم و خیلی موقعیتهای خوب رو به خاطر این قضیه از دست دادم. از اون موقع کم کم شروع کردم... تا رسید به همین یکی دو هفته اخیر... این بار سر کلاس، استاد یک جلسه رو کامل به موضوع عزت نفس، اعتماد به نفس، تفاوتشون و راههای تقویت هر کدوم اختصاص داد. شاید ملموسترین مثالی که میتونست بزنه تا من بیش از پیش مصمم بشم که برای تقویتش کار کنم، جا موندن از ایستگاه اتوبوس بود! این که از ایستگاه اتوبوس جا میمونیم و جرئت نمیکنیم به راننده بگیم درو باز کنه تا ما پیاده شیم! در واقع میترسیم که داد بزنیم و بگیم که من جا موندم، لطفاً درو باز کن!
امروز برای من اولین باری بود که تونستم به ترس خودم غلبه کنم و وقتی که جا مونده بودم، زود پا شدم و داد زدم که آقا میشه من پیاده شم؟ اولین بار راننده جواب نداد، من ولی رفتم جلو و باز هم تکرار کردم و تونستم چند متر جلوتر پیاده شم و مجبور نشدم این همه راهو برگردم!
به قول محمدرضا شعبانعلی این برای من یک میکرواکشن بود! اگر هر روز این اقدامات کوچیک و ساده رو تکرار کنم، کمکم میتونم تو موقعیتهای دشوار، از پسش بر بیام.
امروز تلاش کردم تمام موقعیتهایی که باعث میشه من حالم بد بشه و حس بدی پیدا کنم یا احساس ضعف کنم رو برای خودم بنویسم، هر عاملی که باعث میشه گاهی خجالت بکشم یا از آشکار شدنش احساس ضعف میکنم.
حالا تصویر روشنتری دارم از این موقعیتها و میتونم برای هر کدوم به خودم توصیههایی بکنم و یا حتی از مشاور کمک بگیرم که در این وضعیت چه کاری باید کرد؟
- ۹۸/۰۲/۱۶