تو خیلی خوبی و من حواسم هست :)
- ۱ نظر
- ۲۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۴۸
در راستای ادامهی میکرواکشنها برای بالا بردن عزّتنفس، هفتهی پیش اتفاق جالب دیگهای هم برام افتاد.
شاید ثبت اینها، هم بهونهای باشه برای تداوم نوشتنم و دستبرداشتن از کمالطلبی در نوشتن و هم این که بتونم بعدها مسیری که طی کردم رو ببینم.
هفتهی پیش هوا بارونی بود، وقتی با دوستم در حال راه رفتن تو خیابون بودیم، پام لیز خورد و خوردم زمین!
تو دنیای امروز آدمها همه چیز دارند اما شاید چیزی که از همه کمتر داشته باشند یا بعضیها اصلا نداشته باشند، تجربهی آرامش است، آرامشی که به دنبالش توجه و تاثیر هم میآید.
سالهایی که تنور وبلاگنویسی داغ بود، همیشه با خودم فکر میکردم وبلاگنویسی با همه خوبیهایش تمرکزمان را ربوده! دغدغهی پیدا کردن سوژه و تب و تاب بالا بردن تعداد کامنتها و بازدیدها، از چیزهایی بود که بنظرم میرسید آرامش آن روزهای ما را مختل میکند. ما زمانی را پشت سیستم به نوشتن و خواندن اختصاص میدادیم
گوش دادن به فایلِ مسیر اصلی در متمم که درباره عزت نفس بود، باعث شد که این موضوع برام خیلی جدیتر از قبل بشه. میدونستم توش ضعف فراوانی دارم و خیلی جاها اونقدری که باید هوای خودم رو نداشتم و خیلی موقعیتهای خوب رو به خاطر این قضیه از دست دادم. از اون موقع کم کم شروع کردم... تا رسید به همین یکی دو هفته اخیر... این بار سر کلاس، استاد یک جلسه رو کامل به موضوع عزت نفس، اعتماد به نفس، تفاوتشون و راههای تقویت هر کدوم اختصاص داد. شاید ملموسترین مثالی که میتونست بزنه تا من بیش از پیش مصمم بشم که برای تقویتش کار کنم، جا موندن از ایستگاه اتوبوس بود!
یکی از چیزهایی که گاهی واقعاً خیلی ذهنم رو درگیر می کنه، روبهرو شدن با آدمهاییه که خیلی زرنگبازی درمیارن، نه اینکه واقعاً زرنگ باشندها! خصوصاً در محیطِ کار خیلی اینجور آدمها جلوت ظاهر میشن. تقریباً تمام ِ مواقع می فهمم که کسی میخواد سرم رو کلاه بذاره ولی انقدری که به روی خودم نمیارم، فکر می کنه واقعاً نمی فهمم که قصدش چیه. سرِ حسابکتاب کردن، سر مسئولیتپذیریها و خیلی وقتای دیگه.
زندگی در دنیای دیجیتالی امروز، در کنار همه مزایا و معایبش، یک خوبی خیلی بزرگ برای آدمهایی از جنس من ساخته و آن هم اینکه فرصتی به ما داده تا زندگی را خیلی سخت نگیریم. در عین حال که میتوانم متعهد باشم و وظایفم را انجام دهم، میشود کلّ کار را در یک لپتاپ کوچک خلاصه کنم و با خودم به همه جا ببرم و در قید و بند ساعت اداری و نظام بوروکراسی موجود نباشم.